زن بودن کار مشکلی ست؛

زن بودن کار مشکلی ست؛

مجبوری به مانند یک بانو رفتار کنی،



همانند یک مرد کار کنی،

شبیه یک دختر جوان به نظر برسی،



و همتای یک خانم مسن فکر کنی.

مایه اصل و نسب

مایه اصل و نسب در گردش دوران زر است 

دایما خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است

دود اگر بالا نشیند کسرشان شعله نیست

جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است

شست و شاهد هر دو دعوای بزرگی میکنند

پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است

آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون

آن یکی  شمشیر گردد دیگری نعل خر است

نه از افسانه می ترسم، نه از شیطان

نه از افسانه می ترسم، نه از شیطان

نه جنگی با کسی دارم، نه کس با من

نه از کفر و نه از ایمان

نه از دوزخ، نه از حرمان

نه از فردا، نه از مردن

نه از پیمانه می خوردن

خدا را می شناسم از شما بهتر

خدا را می شناسم من

خدایا بیم از آن دارم

مبادا رهگذاری را بیازارم

شاید وجودم بکسی آرامش نده!

شاید وجودم بکسی آرامش نده!

.
.
.
ولی همین که حرص خیلیا رو در میارم‌ بهم انگیزه میده...

خخخخخخخ